برآنم تا با چند پرسش بتوانم مطلبی درخصوص «برنامهریزی و هدفگذاری» ارائه نمایم:
در مورد خود چگونه میاندیشید؟
آیا خود را فردی موفق میدانید؟
فردی که در زندگی توانسته به خواستهها و آرزوهایش برسد یا نه فردی که در امور روزمره گرفتار شده است و خود را ناموفق میداند؟
هر روز که چشم باز میکنیم و زندگی را آغاز، در فکر حرکت و رفتن رو به جلو هستیم. به عبارتی اگر فرد برنامهریز و منظمی باشیم و از شب قبل لیست کارهایی را که باید انجام بدهیم بصورت اولویتبندی نوشته باشیم مسلما طی روز دچار آشفتگی و گیجی نمیشویم و بر طبق برنامهای که چیدهایم، کارهایمان را انجام میدهیم و در پایان روز احساس رضایت خوبی از عملکرد خود خواهیم داشت.
اینجاست که نوشتن لیست کارها، اهمیت خود را نشان میدهد. گاهی اوقات لازم است که کاری را در زمان معینی بصورت مدام مثلا روزانه، هفتگی یا حتی ماهانه دنبال کنیم تا به سرانجام برسانیم. قطعا داشتن دفترچهساعتی میتواند بهترین راه حل برای انجام چنین کارهایی باشد.
اصولا افرادی موفق هستند که برای رسیدن به خواستهها و آرزوهایشان قدم مثبت برداشته و آنها را از سطح آرزو به سطح بالاتری رسانده و برای عملی کردن آنها برنامهریزی نماید. هدفگذاری در زندگی انسانهای موفق بعنوان یک اصل خودنمایی میکند. داشتن اهدافی که مقصد را برای ما تعیین میکند و این وظیفه ماست که برای رسیدن به آن اهداف برنامههای مدون و به اصطلاح استراتژیک داشته باشیم. باید نقشه راه درستی طرحریزی کنیم تا بتوانیم در بازه زمانی مناسبی که تعیین میکنیم به هدفنهاییمان برسیم.
برخی افراد اهداف خود را به گونهای برنامهریزی مینمایند که خواهان رسیدن به آن هستند. بعنوان مثال اهداف کوتاهمدت که در بازه زمانی کمتر از یکسال به نتیجه میرسد و برخی اهداف میان مدت هستند که معمولا بیشتر از یکسال و حداکثر تا دو سال زمانبندی لازم است تا به نتیجه برسند و همچنین اهدافبلندمدتی هم هست که معمولا به بازه زمانی طولانیتر نیاز دارد.
برای اینکه بتوانیم کارهای روزانه خود را به بهترین نحو به سرانجام برسانیم باید تا میتوانیم نسبت به سبک کردن کارهای ثابت روزانه خود همت گماریم.
بعنوان مثال میتوانیم آن ها را بصورت یک پروژه در بازه زمانی مشخصی تعریف نماییم ترجیحا یک یا دو کار بیشتر در نظر نگیریم تا بتوانیم بدون فشار و استرس نسبت به انجام آنها اقدام نماییم.
آقای استفان گایز در «کتاب ریز عادتها» سه سطح زیر را برای تقسیمبندی کارها در نظر گرفته است:
سطح کوچک یا خرد (ریز)
سطح متوسط یا خوب
سطح بزرگ یا عالی
بدین ترتیب کار مربوطه را به سه سطح تقسیمبندی مینماییم تا راحتتر بتوانیم از عهده آن بربیاییم.
سطح خرد، خوب و عالی. برای انجام دادن هر قسمت از کار پروژه، زمانی را تعیین میکنیم. دقت داشته باشید که سطح خرد باید آنقدر ریز و خرد باشد که حتی در بدترین شرایط و اوضاع بتوانیم آنرا طی روز انجام دهیم.
مثلا نوشتن مطلبی برای کتاب الکترونیکی در سطح خرد بمدت ۵ دقیقه. اگر زمان بیشتری را در نظر بگیریم احتمال اینکه نتوانیم به دلایل مختلفی آنرا انجام دهیم، زیاد است.
پس توجه به این زمان کم در این سطح، بسیار اهمیت دارد. گاهی اوقات کار را از سطح خرد شروع میکنیم و بدون اینکه متوجه گذر زمان شویم، ساعتها مشغول نوشتن یا انجام کار مربوطه میشویم و این خود یک حسن است.
اما اگر برای یک کار از سطح بزرگ ( عالی) بخواهیم اقدام کنیم ممکن است دچار بیحوصلگی و بهانهجوییهای مختلف شویم و مدام زمان را به تعویق بیاندازیم.
بهترین راهکار برای نظمبخشی به کارها ، پیروی از این تقسیمبندی و زمانبندی است.
به نقل از استاد شاهین کلانتری:
حیات حفظ یک کار، شروع با سطح خرد است.
توجه داشته باشید که سطح خرد به اندازه سطح عالی مهم و با اهمیت است.
برایان تریسی میگوید:
مدیریت زمان، بیش از هر چیز مستلزم انضباط شخصی، تسلط بر نفس و خودکنترلی است.
قطعا در سایه تلاش و کوشش و نظمبخشی است که میتوانیم به خوبی به تکتک اهداف خود رسیده و موفق شویم.
2 پاسخ
پیشنهاد عالی و سازندهایه، امیدوارم هم بتوننطبق برنامهریزی پیش برن و به موفقیت برسند.
سپاس از توجه تون