فریبا نبی زاده

چرا تغییر و تحول برای ما لازم است؟

خانه » چرا تغییر و تحول برای ما لازم است؟

ابتدا لازم است تعریفی از “تغییر” داشته باشیم و بعد به شرایط و خصوصیات آن بپردازیم.

“تغییر” به معنی رها کردن شرایط آشنای کنونی و رفتن به سمت شرایط ناآشنای جدید می باشد.

همانطور که می بینید، در این تعریف دو مؤلفه اصلی وجود دارد:

  1. شرایط آشنای کنونی
  2. شرایط ناآشنای جدید

حال می خواهیم ببینیم مؤلفه اول یعنی شرایط آشنای کنونی چه پارامترها و ویژگی هایی دارد که به راحتی نمی توانیم تغییر را بپذیریم و رفتن بسمت شرایط جدید را برایمان سخت و دشوار نموده است.

یکی از این پارامترها، احساس ایمنی و امنیت خاطری است که در شرایط کنونی وجود دارد و همانطور که می دانید هر انسانی براحتی نمی تواند از حاشیه امن خود رها شود و به یکباره وارد شرایط جدیدی شود هر چند ماندن در حاشیه امن برایش سودی ندارد و اگر خواهان رشد و تعالی و پیشرفت باشد می بایست رها کردن را بیاموزد.

در شرایطی که شخص نخواهد آن احساس خوشایند امینت و ایمنی خود را از دست بدهد و ماندن در وضعیت موجود را ترجیح دهد، در آن حالت است که اصطلاحا می گوییم شخص رسوب کرده است.

حال ببینیم دومین مؤلفه یعنی شرایط ناآشنای جدید چه پارامترهای دارد که شخص را وادار به تغییر می کند. در این اینجا باید گفت که این مؤلفه هم خصوصیات مثبت دارد و هم خصوصیات منفی.

خصوصیات مثبت محیط ناآشنای جدید شامل:

رشد، افزایش اعتماد به نفس، تقویت جس شجاعت در شخص، ایجاد تنوع در زندگی، حامل تجربیات جدید، حامل آموزش های جدید، حامل ارتباطات جدید، ایجاد حس مهم، مفید و محترم بودن در شخص، نگرش ما رو بروز می نماید و بعبارتی تغییر می دهد، ایجاد حس خلاقیت بیشتر و خیلی فواید دیگر…

اما خصوصیات منفی که شرایط ناآشنای جدید به همراه دارد و مانع از پذیرفتن تغییر می شود:

  • احساس ترس است. در واقع اثر این شرایط جدید در وجود ما احساس ترس را ایجاد می کند.
  • باعث تشویش و نگرانی در ما می شود.
  • اضطراب را در ما زیاد می کند.
  • هزینه و بار مالی دارد. یعنی باید برای بدست آوردن موفقیت های جدید در شرایط جدید از نظر مالی بهایش را بپردازیم.
  • باعث ایجاد تضاد در ما می شود. بدو صورت تضاد درونی یعنی ممکن است با خود درگیر شویم و همچنین تضاد بیرونی بدین شکل که ممکن است با دیگران درگیری و خصومتی پیدا نماییم.
  • باعث ایجاد احساس گناه در ما می شود.
  • ممکن است سلامتی ما را به خطر بیاندازد یا حداقل بخشی از سلامتی ما را از ما بگیرد.
  • و نهایتا ایمنی و امنیت خاطر ما را به خطر می اندازد.

خب با توجه به شناسایی شرایط هر دو مؤلفه ، بهترین کار اینست که این شرایط را در کنار هم بررسی کنیم و ببینیم چه چیزی را متوجه می شویم.

ذهن ما مدام در حال سبک و سنگین کردن این شرایط است. در صورتی که به این نتیجه برسد که امنیت خاطرش بهم نمی خورد خیلی راحت فرآیند تغییر را می پذیرد و بقولی به آن تن می دهد در غیر اینصورت کار کمی دشوار خواهد بود.

بهتر است قبل از هر اقدامی از خود این سؤال را بپرسیم:

آیا واقعا، این تغییر برای من لازم است؟

با کمی تأمل در قضیه، باید گفت:

بله واقعا، واقعا تغییر در زندگی لازم است.

برای مطالعه بیشتر می توانید مطلب تغییر برای زندگی   را مطالعه نمایید.

همانطور که همه می دانیم دنیا فی نفسه در حال تغییر است و بسمت جلو

پیش می رود و شرایط جدید بطور ناخودآگاه با ما برخورد می کند، پس برای تعامل با شرایط جدید اگر کاری کردیم که کردیم و گر نه زمانه بدترین عملکرد را برایمان رقم خواهد زد و بدین ترتیب شرایط جدید بر ما تحمیل می شود و به نوعی تحت سلطه اش قرار می گیریم و همه چیز برایمان حکم تکلیف را خواهد داشت.

بعنوان نمونه اوایل که شبکه های اجتماعی شروع به فعالیت نمودند خیلی از افراد از همان ابتدا بخاطر مسائل امنیتی وارد نشدند و حالا که به هر دلیلی لازم شده که از این شبکه ها استفاده نمایند، می بایست از دیگران کمک بگیرند یا حتی استفاده از گوشی های هوشمند!

در واقع با ایجاد تغییر، مختصات جدیدی در زندگی ما ایجاد می شود. اولین کاری که می کنیم باید ببینیم جایگاه ما در این مختصات جدید کجاست؟ مسلما با جایگاه قبلی متفاوت است و این یعنی تغییر.

پس باید سعی کنیم خودمان را برای شرایط جدید مهیا نماییم و خودمان صاحب و مسئول تغییراتی باشیم که قرار است اتفاق بیافتد.

برای اینکه یک تغییر مناسب ایجاد شود باید اقداماتی انجام دهیم.

معمولا در قسمت آشنای کنونی مهمترین اقدامی که انجام می دهیم تا بتوانیم شرایط را بهتر نماییم و زمینه رشد خود را فراهم کنیم، هدف گذاری است.

بدین ترتیب که بررسی می کنیم این شرایط جدید را در کدام قسمت از هدف گذاری مان می خواهیم بگنجانیم.

همانطور که می دانیم اهداف به سه دسته تقسیم می شوند:

کوتاه مدت (با بازه زمانی ۱یا ۲ ماه)، میان مدت (با بازه زمانی ۶ ماه تا ۲ سال) و بلند مدت (با بازه زمانی بیش از ۲ سال).

اقدام بعدی این است که از خود بپرسیم:

آیا این اهداف، واقعی هستند یا عصبی؟

چون اگر ریشه در خود ایده آلی ما داشته باشند یعنی براساس نیاز و واقعیت وجودی خود تصمیم به انجام آن نداریم بلکه از روی خواسته دیگران و بخاطر دیگران مجبور به اقدام جدید شده ایم.

بنابراین درک این مطلب بسیار ضروری و واجب است.

در مرحله آخر باید این اهدافی که تعیین کردیم براساس توانایی و مهارت خودمان باشد.

بررسی کنیم اگر لازم است مهارت های خود را تقویت نماییم. بعنوان نمونه آموزش جدیدی اگر لازم است حتما بدنبالش باشیم و خودمان را برای شرایط جدید آماده نماییم. در صورتی که لازم است حوزه ارتباطی خود را با افراد سازمان گسترده تر نماییم.

قبل از ایجاد هر گونه تغییر و وارد شدن در شرایط ناآشنای جدید باید خیلی دقیق موارد ذیل را بررسی و شناسایی کنیم تا در موقعیت جدید با مشکلی برنخوریم.

از حیث ارتباطات جدید، اطلاعات جدید، هزینه های جدید، تجهیزات، مکان های جدید، افراد و همکاران جدید و …

خوشبختانه اینترنت در خیلی از زمینه ها می تواند کمک رسان خوبی باشد.

حالا که این شرایط و ویژگی ها را بررسی کردیم نیاز به چیزی داریم که باعث حرکت رو به جلوی ما شود و ما را بسمت شرایط جدید سوق دهد و آن ایجاد انگیزه و شوق در خود است.

دانستن فواید موقعیت جدید و تغییری که قرار است اتفاق بیافتد ، در ما انگیزه و شوق بیشتری را ایجاد می کند.

از آنجایی که می دانیم ، از کجا و از چه موقعیتی می خواهیم به کجا و به چه جایگاه جدیدی و با چه هدفی برویم، راه برایمان هموار تر می باشد.

حال می توانیم به بررسی و شناسایی شرایط و مسیر حرکت خود اقدام نماییم.

از خود بپرسیم:

چه اقداماتی لازم است انجام دهم تا به شرایط جدید برسم؟

چه فداکاری هایی باید انجام دهم تا برای شرایط جدید مهیا شوم؟

چه عادت هایی را باید کنار بگذارم؟

چه چیزهای خوبی را ممکن است از دست بدهم تا به موقعیت جدید برسم؟

چه چیزهای جدیدی را باید جایگزین چیزهای قبلی نمایم؟

همیشه برداشتن اولین قدم ، سخت است. برای این منظور اقدامات زیر را می بایست بدرستی انجام دهیم تا بتوانیم پیش رویم و در مسیر تغییر جدید موفق و سربلند شویم.

در این قسمت از خود سؤال کنید:

برای برداشتن قدم اول، چه کاری را باید ابتدا انجام دهم؟

قدم اول را در چه زمانی شروع کنم؟

و در پایان اینکه اقدام لازم را به موقع در زمان تعیین شده و شناسایی شده انجام دهیم.

حتما سعی کنیم در طی مسیر خود بازخورد کنترلی یا Feedback داشته باشیم. مبادا مسیر را اشتباه رفته باشیم و ما را به سر منزل مقصود نرساند؟ در صورتی که از مسیر اصلی منحرف شده ایم ، برگردیم و مسیر درست را انتخاب نماییم و پیش رویم تا بتوانیم به نتیجه دلخواه و موفقیت برسیم.

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. سلام خانم نبی زاده عزیز بسیار موضوع عالی مطرح کردید، حقیقتش من تقریباً ۶ ماه که فارغ‌التحصیل شدم و من هم اتفاقا اهوازی هستم می‌دونم باید برم تهران مثل دوستانم مستقلانه به کارهام بپردازم و به دنبال کاری بگردم ولی همون طور که فرمودید رها کردن منطقه امن و تهران مستقر شدن در شرایط کنونی پایم را بسته اما به مزایای رفتن به تهران و مستقل شدن مثل دوستانم هم آگاهی دارم، از بابت مکان هم مشکلی ندارم ولی متاسفانه ایجاد حس وابستگی بی کفایتی کمی رها کردن منطقه امنیت و وارد دنیای جدید شدن برایم سخت کرده بهرحال اینجا مشکل خرید و تهیه مواد غذایی ندارم ولی راکد ماندن نشاط و کنترل فرصت های شغلی میگیرد.

    1. عزیزم تصمیم بسیار مهمی است اما باید برای خودت محاسن و معایب اش را بنویسی و درصورتی که محاسن نقل مکان برایت بیشتر بود آنموقع راحت تر می توانی تصمیم بگیری. همیشه دل کندن سخت است اگر قدم اول را محکم برداری به امید خدا بقیه راه برایت سهل خواهد بود.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *