حتما برای شما هم پیش آمده، وقتی تصمیم میگیرید که درباره یک موضوعی قلمفرسایی نمایید، ذهنتان مغشوش شده و از هجوم یکباره موضوعات دچار اهمالکاری میشوید و خودتان را به امور دیگر مشغول مینمایید و در واقع، وقت خود را هدر میدهیم. به عبارتی قدرت جمع کردن افکار خود را نداریم و میخواهیم سر به بیابان بگذاریم .
بعنوان نمونه، امروز من مطالبی را درخصوص افزایش سطح خودآگاهی بصورت فایل ویدئو مرور میکردم. فایلها در کل، به مدت یک ساعت آموزش بود ولی من چندین بار مجبور شدم فایلها را جلو و عقب و متوقف کنم تا بتوانم بخوبی برداشتم را یادداشت نمایم.
از آنجایی که “خودآگاهی” موضوع گسترده و وسیعی است، مطالب زیادی در ذهن داشتم که بتوانم در مورد آنها بنویسم و به اشتراک بگذارم چون معتقدم زکات علم، نشر آن است.
اینکه آدم صرفا مطالعه کند و بخواند ولی دانسته هایش را در اختیار دیگران قرار ندهد، هیچ سودی ندارد.
رسالت هر فرد باسواد و تحصیل کرده این است که افراد دیگری را هم همانند خود ارشاد و راهنمایی نماید و دانسته های خود را با آنها به اشتراک بگذارد.
گفتم فرد باسواد، قبلا از طرف یونسکو تعاریفی از سواد منتشر شده بود:
اولین تعریف این بود که اگر شخص بتواند بخواند و بنویسد، باسواد محسوب میشد.
در تعریف دوم اعلام کرده بود که اگر شخصی که سواد خواندن و نوشتن دارد و بتواند مهارت کار با رایانه (کامپیوتر) را هم بیاموزد و همچنین یک زبان خارجی را فرا بگیرد در حدی که بتواند درک مطلب خوبی داشته باشد و در جلسات استفاده نماید باسواد است.
در تعریف سوم در دهه دوم قرن ۲۱ رسما اعلام کرده بود کسی که موفق به اخذ مدرک دکتری از دانشگاه میشود عملا ۵ درصد سواد دارد و چنانچه این ۱۲ مهارت را بیاموزد با سواد محسوب میشود. این مهارتها عبارتند از:
سواد عاطفی، سواد مالی ، سواد رسانه ای، تربیتی، رایانه ای و …
اما به تازگی تعریف جدیدتری اعلام کرده است و گفته چنانچه فرد بتواند با توجه به آنچه که آموخته و میداند تغییری معنادار در زندگی خود ایجاد کند، باسواد محسوب میشود.
با توجه به اهمیت موضوع و همچنین پیشرفتهای بشری و تکنولوژی روز دنیا، برای اینکه بتوانیم با شرایط روز زمان خود پیش رویم و دچار رکود و عقب ماندگی نشویم، لازم است نسبت به کسب مهارتهای جدید کوشش نماییم و نسبت به بالا بردن سطح دانش خود و بکارگیری آن در زندگی شخصی و شغلی – حرفهای خود تغییرات لازم را انجام دهیم تا شرایط بهتری برای رشد و بالندگی خود فراهم نماییم.
البته که ایحاد هر گونه تغییری در زندگی، با ترس همراه است اما در صورتی که آگاهانه نسبت به اعمال تغییرات جدید در زندگی اقدام نماییم رفته رفته نشانه های ترس و مقاومت در ما کمتر شده و راحتتر میتوانیم ماهیت جدید را بپذیریم و در زندگی خود به آن عمل نماییم.
صرف دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست، در صورتی که بتوانیم با استفاده از مهارتهای کسب شده و بکارگیری دانش آموخته شده در زندگی خود تغییری اساسی ایجاد نماییم، آن وقت است که میتوانیم فرد را انسانی باسواد تلقی نماییم.
9 پاسخ
درود بر شما خواهر نازنینم ، بسیار عالی
ممنون فروغ جان
ممنون از وقتی که صرف نمودید .
سپاس از توجه تون
درود برشما و
بردانشی که دارید وتشکر فراوان از انچه که بعنوان زکات علم برای علاقمندان،نشرو ارایه می دهید.
اهل نقادی ومنفی ببنی نیستیم .اما چشم های خواننده من غلط های تایپی را همیشه ودرهمه جا می بیند .
بالاتر ، درپاراگراف جملاتی مبنی بر تعریف دوم از بی سوادی ،یک اشتباه تایپی رخ داده و کلمه بی خیر و برکت ” یاراانه” در جای کلمه دهان پرکن “رایانه” نشسته است.
باتشکرفراوان از این همه مطالب مفیدومتنوعی که نوشته ایدو زحمت فراوانی که در پاسداری وحفط وحراست این مجموعه عمیق و گسترده می کشید که بنده با یک تامل کوتاه دوساعته ، به یک داستان هزارویک شب رسیدم که به محض ورود به این مجموعه جذاب، خروج از آن تقریبا دست خودت نیست .
چون آنقدر در وپنجره دارد که نمی دانی از کجا وارد شدی و راه خروجش کجاست ؟
اما هرچه که هست، راه است و هیچ جایی ، بی راه نیست .
ممنون از این همه همت بی وقفه و تلاش و تراوشات ذهنی خلاقانه ای که در شاهراه نویسندگی دارید .
واقعا شاهکار ومنحصربفردید .
موفق تراز همیشه باشید.
آمین🙏🏻
خیلی ممنون از نگاه تیز بین تان.
موفق و مؤید باشید.