«شناخت عمیق خود» راهکاری است که همیشه در کتابهای خودشناسی و توسعهی فردی در جستجویش هستیم تا بتوانیم بر ترسهایمان غلبه کنیم.
یادم میآید استاد کلانتری در دورهی آموزشی نویسنده مدرس کتابی را معرفی کردند تحت عنوان «شهامت تدریس» که نویسندهی آن پارکر جی والمر است و نوگل روحانی آن را به سادگی و وضوح ترجمه کرده است. مقدمهی این کتاب را هم نعمت الله فاضلی نوشتهاند که بر زیبایی و گیرایی آن افزوده است. گرچه این کتاب آموزشی است اما دیدگاهی روشن در زمینهی شناخت درونیات و آگاهی بخشی به افرادی دارد که قصد دارند به عنوان معلم محتوایی سودمند را به دانشجویان خود بیاموزند. با تورقی که در بین صفحات کتاب داشتم به وجه مشترکی بین معلم و نویسنده رسیدم.
هر دو از جوشش مکنونات درونیشان به خلق شاهکار ادبی (داستان یا ناداستان، شعر و …) و امر آموزش میپردازند.
در صورتی که فرد بتواند ارتباطی عمیق با لایههای وجودی خود برقرار نماید به عبارتی خودشناسی کند، در شغل و هنرش که همانا نویسندگی و معلمی است موفقتر خواهد بود و با عشق بهترین کار را انجام خواهد داد.
در بخشی از کتاب آمده است:
«وقتی کارتان را دوست داشته باشید، تنها راهی که برای مقابله با دشواریها پیش رو دارید، این است که در آن عمیقتر شوید».
«تدریس نیز مانند هر فعالیت انسانی خوب یا بد، از درون فرد برمیآید».
یک معلم یا نویسندهای که خود را شناخته، با مخاطبان و دانشجویان خود بهتر ارتباط برقرار میکند و کلاماش به بهترین نحو در دل و جان آنها مینشیند. در حقیقت ارتباطی درونی و عمیق بین آنها شکل خواهد گرفت. وقتی نویسنده از زندگی زیستهی خود و تجربیات روزانهی خود در نوشتهاش مینویسد یا معلمی که از همهی ابعاد فکری، عاطفی و معنوی با دانشجوی خود ارتباط میگیرد، کارش تفننی و باری به هر جهت نخواهد بود بلکه یک کار عمیق و از روی انسانیت است و قابل درک و فهم.
به یاد دارم سال سوم تجربی دبیرستان بودم و دبیر زیستشناسی داشتم که به معنای واقعی انسان بود. جالب این که فامیل ایشان هم «انسان» بود. بسیار مهربان و دلسوزانه علاوه بر درس زیستشناسی درس زندگی به بچهها میآموخت و کلاس درس او تنها کلاسی بود که همهی بچهها بخوبی به صحبتهایش گوش جان میسپردند.
معمولا وقتی میخواهیم دربارهی موضوعی صحبت کنیم از الگوی چه؟ چگونه؟ و چرا؟ استفاده میکنیم و کمتر به این نکته که «چه کسی میخواهد حرف بزند؟»، دقت میکنیم. در حالی که این مسئلهی بسیار مهمی است.
تصور کنید هنگامی که کتابی در دست میگیریم تا بخوانیم این پرسشها در ذهنمان نقش میبندند: نویسندهی کتاب کیست؟ هدفش از نگارش این کتاب چه بوده و چه مسیری را پیموده تا به این جا رسیده؟ آیا شهرت جهانی دارد؟ کتابش جزء پرفروشها بوده؟ آیا نقدی بر نوشتههایش هست؟ و …
همچنین در مورد معلمی که با او درسی را گرفتهایم لازم است همیشه بپرسیم:
معلم این درس کیست؟ چه شخصیتی دارد؟ آیا با خودش آشناست؟ آیا آگاه و خودساخته است؟
ممکن است بپرسید: خب از نگاه اول چطور میشود به این همه اطلاعات فردی و شخصیتی معلم خود پی برد؟
به عقیدهی من، اگر چه خودشناسی امری ساده نیست اما از فحوای کلام معلم میشود تا حدودی متوجه شد که این شخص در کارش متبحر است یا صرفا از سر وظیفه کاری را سطحی انجام میدهد.
در صورتی که در جهت شناخت بیشتر خود بعنوان یک نویسنده یا معلم تلاش کرده باشیم و به سطح آگاهی خوبی رسیده باشیم قطعا” کیفیت کارمان از نوشته یا محتوایی که تدریس میکنیم مشخص خواهد شد و میتوانیم آموزههایی را که طی حیات خود فراگرفتهایم، به خوبی به دیگران انتقال داده و نور و آگاهی بیشتری را به زندگی اطرافیانمان ببخشیم.
آخرین دیدگاهها