«باورها» اصولی هستند که اعمال ما را در زندگی هدایت میکنند و به ما کمک میکنند تا دنیای اطراف خود را بهتر درک کنیم. در بیشتر موارد، باورهای اولیه ما تحت تأثیر اطرافیان، یعنی والدینمان شکل گرفته است. با این حال، با بزرگتر شدن، تجربیات ما و همچنین دوستان، معلمان و حتی شخصیتهای تلویزیونی بر سیستم اعتقادی ما تأثیر میگذارند. بنابراین، اگر میخواهیم باورهای خود را توسعه دهیم، ابتدا باید از باورهای قبلی خود آگاه شویم و تصمیم بگیریم که آیا آنها مفید هستند یا خیر. پس، لازم است سیستمهای اعتقادی مختلف را بررسی کنیم تا باورهای خود را از نو بسازیم.
قدم اول: بازبینی و بررسی باورهای فعلی
- با خود خلوت کنیم:
آگاهی از باورهایی که زندگی ما را هدایت میکنند، معمولا زمان بر است. میتوانیم این کار را با فاصله گرفتن از دیگران برای مدتی بطور مؤثرتر انجام دهیم. اگر میخواهیم باورهای خود را توسعه دهیم، باید کمی از دیگران فاصله بگیریم تا بتوانیم به اندازه کافی ذهن خود را متعادل و هماهنگ کنیم. برای مثال میتوانیم تعطیلات آخر هفته را به مکانی آرام که بتوانیم کمی بیاساییم و با آرامش فکر کنیم، برویم. یا اگر امکان رفتن به تعطیلات را نداریم، به سادگی خود را برای یک روز یا بیشتر در خانه یا اتاق خود منزوی کنیم بدین معنا که تنها باشیم حتی گوشی موبایل را هم حتی الامکان خاموش کنیم تا کسی مزاحم نشود و اصطلاحا با خود خلوت کنیم.
- ارتباط بین افکار و اعمال را پیدا کنیم:
اصولا باورها بصورت آگاهانه در ما رشد نمیکنند بلکه به مرور زمان و با اکتساب از محیط اطراف و خانواده شکل گرفتهاند. بنابراین، اگر میخواهیم نظام باورهای خود را از نو شکل دهیم و بسازیم، باید آگاهی را به سمت کسانی بیاوریم که قبلاً زندگی ما را هدایت کردهاند، مثل والدین یا مربی آموزشی.
بدین ترتیب میتوانیم با آگاهی به شناسایی رابطه بین افکار و اعمال خود پرداخته، سیستم اعتقادی فعلی خود را بررسی کنیم. اینکه چه رفتاری باعث شده که این باور در من شکل بگیرد یا چه حرفی زده شده که باعث شده من این رفتار را از خود نشان بدهم و بصورت یک عادت رفتاری در من نهادینه شود. سعی کنیم این رابطه ها را پیدا کنیم.
- تمرین روزانه نویسی کنید:
عادت به افکار و باورهای زیربنایی همانند یک ماهیچه عمل میکنند – هر چه بیشتر از آن استفاده کنید و در رفتار و اعمال خود آنها را بکار ببرید، ورزیدهتر و بیشتر رشد میکنند.
روزانه نویسی تمرینی عالی برای تشخیص الگوهای فکری ما است. هر روز این تمرین را انجام دهید. کمکم متوجه میشوید که با نوشتن به سادگی هر آنچه که در ذهنتان انبار شده، روی کاغذ ریختهاید و ذهن و فکرتان سبک شده است. هنگامی که تمام این افکار را یادداشت کردید، آنچه را که نوشتهاید مرور کنید. بدین ترتیب می توانیم افکار و باورهای اصلی که رفتارهای ما را هدایت میکنند، را بیابیم.
- باورهای خود را غربال کنید:
وقت آن رسیده که با آگاهی و شناختی که نسبت به باورهای خود پیدا کردهایم، آنها را غربال کنیم، بسیاری از باورهای منفی که در نتیجه رفتارها و اعمال دیگران در ما شکل گرفتهاند و حالا به آنها اعتقادی نداریم دور بریزیم. البته که این کاری زمانبر خواهد بود و مستلزم صرف وقت و دقت عمل است.
میتوانید با طرح این پرسش از خود که «آیا باورهای اصلی شما مفید و منطقی هستند یا خیر»، باورهایی را که تأثیر مثبتی بر زندگیتان ندارند، کنار بگذارید.
به عنوان مثال، شما معتقدید، «من نمیتوانم هیچ کاری را درست انجام دهم» چنین باوری مطمئناً به زندگی شما کمک نمیکند. میتوانید توضیحات احتمالی دیگری را در پشت آن جستجو کنید، مانند «من باید سختتر کار کنم»یا «من باید مهارتهای مدیریت زمان را بیاموزم» بنابراین با به چالش کشیدن و قالب بندی مجدد باورها، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که سیستم اعتقادی فعلی ما مثبت و رشد محور است.
قدم دوم: چند روش را بررسی کنید
- به مکانهای جدید سفر کنید:
یکی از قویترین راهها برای گسترش جهانبینی و توسعه باورهای خود، دیدن مکانهای جدید است.
اغلب اوقات، سیستم اعتقادی قبلی ما براساس تجربه محدودمان ساخته شده است. هنگامی که جهان را فراتر از جامعه خود ببینیم، تجربهمان گسترش مییابد، و همچنین باورهای ما برای کاوش بیشتر آماده میگردند. پس لازم است تا جایی که میتوانیم برنامهریزی کنیم تا از مکانهای جدید مثل شهرها، کشورهای خارجی و امکان دیدنی مثل موزهها دیدن کنیم.
- با افرادی با دیدگاههای متفاوت آشنا شوید:
وقتی با افرادی که متفاوت از شما هستند در ارتباط باشید، میتوانید در مورد سیستم اعتقادی آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید. بدین ترتیب متوجه میشوید که چه باورهایی برای شما مناسبتر است.
با کسی که دیدگاهش با شما متفاوت است، گفتگو کنید. آنها ممکن است دیدگاه سیاسی خاصی داشته باشند، از فرهنگ متفاوتی باشند، یا با سبک زندگی منحصر به فردی بزرگ شده باشند. اگر خیلی متعصب هستید که نمیتوانید با دیگران وارد گفتگو و تعامل شوید، حتی الامکان سعی کنید کتابهای افرادی را بخوانید که سبک زندگی متفاوتی با شما دارند.
- چیزهای جدید را امتحان کنید:
کاوش در فعالیتها و روشهای جدید میتواند ما را از منطقه آسایش خود خارج کند. در نتیجه، ممکن است باورهای جدیدی در مورد خود و دنیای اطرافمان بوجود آوریم. خود را به چالش بکشیم و مهارت جدیدی بیاموزیم.
بعنوان مثال زبان دیگری یاد بگیریم، طعم یک غذای خیلی تند را در یک رستوران هندی بچشیم، در انتخاب رنگ لباس متفاوت عمل کنیم.
- سیستم اعتقادی خود را کشف کنید:
سیستم اعتقادی بسیاری از مردم براساس تصمیمات اخلاقی درست و بعضا غلط استوار است. ما میتوانیم سیستم اعتقادی خود را با آزمایش اعمال معنوی یا باورهای مذهبی مختلف تقویت کنیم.
برای مثال میتوانیم از مکانهای مذهبی مانند کلیسا، معبد یا مسجد بزرگ شهر خود دیدن کنیم، همچنین با تمرین مدیتیشن به ذهن آگاهی برسیم.
حتی میتوانیم زمان مناسبی را در طبیعت بگذرانیم و قدری به شگفتی های خلقت خدا توجه کنیم. این ممکن است چالش برانگیز باشد اگر ایدهها به شدت متفاوت از آن چیزی باشد که ما به آن اعتقاد داریم. با یافتن راههای کوچک برای انجام تمرین کاوش و انجام سعی و خطا در سیستم اعتقادی خود، میتوانیم با آرامش بیشتر به باور واقعی خود برسیم.
قدم سوم: ایجاد سیستم اعتقادی و باورهای واقعی
- ارزشها و باورهای اصلی خود را مشخص کنید:
بعد از اینکه باورهای قبلی خود را مرور کردیم و جایگزینها را بررسی نمودیم، لازم است تعریفی برای ارزشهای شخصی خود داشته باشیم.
بخش مهمی از توسعه یک سیستم اعتقادی این است که بفهمیم برای چه چیزی تلاش میکنیم، و ارزشهای ما اساساً دلایلی هستند که ما آن را مهم میدانیم.
بدین ترتیب میتوانیم ارزشهای شخصی خود را با تأمل کردن در مواقعی که شادترین، مغرورترین یا راضیترین احساس را داریم، مشخص نماییم. خب، در این مواقع چه اتفاقی میافتاد؟ باید سعی کنیم عواملی که در ایجاد این احساسات در ما نقش داشتهاند را مشخص کنیم.
- باورهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید:
بخش بزرگی از ایجاد سیستم اعتقادی این است که باورها و ایدههای خودمان را به دیگران معرفی کنیم. هر بار که باورهای خود را با دیگران در میان میگذاریم، در واقع آنها را به رسمیت شناخته و تأیید میکنیم.
همچنین، میتوانیم موضع خود را با دیگرانی که سعی در تأثیرگذاری بر عقاید ما دارند، روشن کنیم. به عنوان مثال، اگر سیستم اعتقادی ما نسبت به خانواده یا دوستان تغییر کرده است، ممکن است به آنها اطلاع دهیم. چیزی مانند، «خب، در واقع دیدگاه من در مورد آن تغییر کرده است…» سپس، به طور خلاصه موقعیت جدید خود را به اشتراک بگذاریم.
وقتی عقاید خود را با دیگران به اشتراک میگذاریم، در واقع از انجام این کار به صورت تدافعی جلوگیری به عمل آوردهایم و به سادگی با اعتماد به نفس و مؤدبانه با آنها صحبت میکنیم.
- واکنش دیگران به باورهای خود را پیشبینی کنید:
اگر سیستم اعتقادی و باورهای جدید شما به شدت با اعضای خانواده یا دوستانتان متفاوت است، ممکن است با افشای خود با شکل نامطلوبی از برخورد دیگران مواجه شوید. بنابراین، خود را برای واکنشهای منفی آماده کنید، اما اجازه ندهید که عدم تایید آنها شما را در تصمیمگیریهایتان مردد کند.
به یاد داشته باشید که هرکسی حق دارد عقاید خود را داشته باشد، حتی اگر نزدیکترین افراد با شما موافق نباشند. یک راه خوب برای پاسخ دادن، داشتن ذهنی باز و صداقت است.
میتوانید بگویید: «میدانم که این ممکن است برای شما شوکهکننده باشد. اما من خوشحالم که به هر سوالی که دارید پاسخ میدهم.» به آنها و خودتان زمان بدهید تا با تغییر در باورها کنار بیایند. با گذشت زمان، عزیزان شما متوجه میشوند که از عقاید شما حمایت کنند یا حداقل به طور فعال با آنها مخالفت نکنند.
- اطمینان حاصل کنید که اعمال شما با باورهای شما مطابقت دارد:
هنگامی که سیستم اعتقادی جدید خود را مشخص کردیم، به طور منظم تمام اعمال و رفتار روزمره خود را میتوانیم بررسی کنیم تا مطمئن شویم که با باورهای ما مطابقت دارند.
زمانی خوشحال میشویم که اعمال و انتخابهای روزانه ما منطبق بر ارزشها و باورهای اصلی ما باشند. به علاوه، وقتی بر اساس باورهای خود زندگی کنیم، به خود واقعیمان نزدیکتر میشویم که این یعنی رسیدن به اصل خود.
- با یادگیری و رشد، تغییر در باورها اتفاق میافتد:
به یاد داشته باشید که حتی بعد از اینکه سیستم اعتقادی خود را توسعه دادیم، همچنان این سیستم در طول زمان تغییر خواهد کرد. همانطور که سفر میکنیم، چیزهای جدید یاد میگیریم، یا افراد جدید را ملاقات میکنیم و تجربیات جدیدی از زندگی کسب میکنیم، دیدگاه ما نسبت به باورهای مختلف احتمالا تغییر خواهد کرد. این کاملا طبیعی است و اشکالی ندارد.
سخن آخر
حال که توانستیم با شناخت و آگاهی، قبول و تمرین سیستم اعتقادی و باورهای خود را بازسازی کرده و ارزشها و باورهای واقعی خود را شکل دهیم، ممکن است این سوال پیش آید که،
«چگونه با فردی که عقاید متفاوتی نسبت به من دارد، رابطه دوستانهای داشته باشم؟»
پپیشنهاد من رعایت این پنج قدم است:
قدم اول: سعی کنید در ارتباط خود همچنان محترمانه باقی بمانید هر چند ممکن است دو دیدگاه متقاوت داشته باشید.
قدم دوم: از یکدیگر سوالات شفاف و باز بپرسید تا دیدگاه هم را بهتر درک کنید.
قدم سوم: اگر فکر میکنید ممکن است کار به مشاجره بکشد، برای خود مرز و حریم تعیین کنید.
قدم چهارم: زمانی که با هم هستید از بیان موضوعات خاصی که اختلافنظر دارید، اجتناب کنید.
قدم پنجم: شما به دلایلی با هم دوست هستید، بنابراین روی موضوعاتی تمرکز کنید که از صحبت کردن در مورد آنها لذت میبرید.
اگر این مقاله را خواندید و لذت بردید، در قسمت کامنتها
قدم پیشنهادی خود را حتما بنویسید.
آخرین دیدگاهها