مقدمه
امروزه با رشد سریع و توسعه گسترده تکنولوژی و فناوری، انسانها مورد هجوم حجم زیادی از اطلاعات در زندگی خود قرار میگیرند، به تعبیری بمباران اطلاعاتی میشوند که با پیشرفت این روند، به منظور به دست گرفتن کنترل زندگی، روز به روز لزوم رعایت نظم و داشتن یک دیسیپلین یا روتین روزانه بعنوان سبک زندگی، پراهمیت و حیاتی میگردد.
در این زمان، نظم، مانند قطعه پازلی گمشده است که برای رشد و توسعه فردی نیاز مبرمی به آن وجود دارد. بنابراین در این مقاله سعی داریم تا نسبت به لزوم و اهمیت نظمبخشی و داشتن دیسیپلین در زندگی شخصی و حرفهای، راهکارهای مناسبی ارائه نماییم.
«برایان تریسی»:
یکی از کلیدهای موفقیت، داشتن نظم در انجام کارهایی است که باید انجام دهید حتی اگر میل و رغبتی به انجامش نداشته باشید.
نظم چیست؟
نظم از نظر لغوی به دو معنی ذیل تعبیر شده است: [+]
۱. آراستگی، انتظام، انضباط، ترتیب، تنظیم، سازماندهی، سامان، قاعده، قانون، نسق، نظام
۲. شعر ≠ نثر
که البته مقصود ما از نظم، در این مقاله، همان تعبیر اول یعنی آراستگی و داشتن انضباط است.
منظمبودن یعنی داشتن برنامهای مداوم و پیوسته برای پاسخگویی به مسئولیتها و برنامهها؛ یعنی بتوانیم با برنامهای مشخص به اهداف خود جهت دهیم و این برنامه را به صورت مستمر و دنبالهدار اجرا کنیم.
«ناپلئون هیل»:
برنامهریزی دقیق و منظم، پیمودن نیمی از راه است.
با نگاهی به زندگی افراد بزرگ و موفق، متوجه میشویم یکی از ویژگیهای مشترک میان همه آنها رعایت نظم در برنامهریزی و زندگی بوده است.
در حقیقت این افراد چه به صورت غریزی و چه با تلاش توانستهاند تا این عادت را به سبک زندگی خود اضافه کنند و همواره در تلاش بودهاند تا با رعایت نظم در تمامی بخشهای زندگی خود، مسیر رسیدن به اهداف را روشن و مشخص کنند.
«تئودر روزولت»:
با انضباط فردی، تقریبا همه چیز امکانپذیر است.
چرا باید نظم داشته باشیم؟
توجه به عامل زمان، برای انجام کارها و مسئولیتها در طی روز، لزوم داشتن نظم را پررنگ نموده و از آنجایی که مغز انسانها طوری ساخته شده است که به محض اینکه فکر انجام کاری در ذهنمان ایجاد شد به یکباره قوه محرکی در جهت ترغیب به انجام آن کار وا میدارد و یا نه برعکس مغلوم نفساماره خود میشویم و آن کار را به تعویق انداخته و به موقع و زمان مناسب خود انجام نمیدهیم. لذا به منظور اینکه امورات روزانه خود را بهتر و بدون اهمالکاری انجام دهیم، وجود نظم لازم و واجب است.
انجام امور با برنامهریزی و دقت و منظم، باعث میشود که از نگرانی و اضطراب و استرس رهایی پیدا کنیم، قوه ارادهمان تقویت میشود. وقتی کاری را طبق برنامه و روی نظم تعیین شده انجام دهیم حس رضایت و خوبی از خود پیدا میکنیم، اعتماد به نفسمان بالا رفته و بهتر میتوانیم به بقیه کارها برسیم. با ایجاد نظم در کارها، از تشتت افکار خود جلوگیری نموده و با آرامش فکری بهتری در طی روز میتوانیم به کارها رسیدگی نماییم.
وجود نظم باعث میشود فعالیتهای روزانه خود را بر حسب اولویت انجام دهیم در نتیجه از تداخل و شلوغی چند کار با هم رهایی یافته و با تمرکز و دقت بهتری به اهداف و اولویتها خواهیم رسید.
تصور کنید که یک کارمند با بینظمی و سردرگمی کل روز خود را بخواهد بگذراند، غیر از اینکه به خودش و اطرافیانش استرس زیادی وارد مینماید، به موقع هم نمیتواند پاسخگوی همکاران یا رییس یا ارباب رجوع باشد، در نتیجه کارها به خوبی پیش نمیروند و موجبات نارضایتی را فراهم مینماید و در واقع با سلب اعتماد اطرافیان مواجه میشود و این باعث میگردد که احترام و دوستی بین افراد کم رنگ شده یا کلا از بین برود.
بنابراین وجود نظم در زندگی شخصی و حرفهای لازم و واجب است. در ادامه راهکار مناسب برای داشتن نظم در زندگی را بیشتر بررسی مینماییم.
چه کنیم تا نظم بهتری در زندگی شخصی و حرفهای خود داشته باشیم؟
برای اینکه بتوانیم نظم را در زندگی خود به یک عادت تبدیل نماییم، از روشهای زیر میتوانیم بهره ببریم:
- نوشتن برنامه ساعتی روزانه
- خرد کردن کارها و انجام آنها در سه سطح (خرد- متوسط و کلان)
نوشتن برنامه ساعتی روزانه:
با نوشتن و یادداشت کردن کارهای روزانه و تعیین یک زمان مشخص برای انجام آنها، باعث میشویم که ذهن خود را به انجام کارها عادت دهیم.
با نوشتن برنامه ساعتی روزانه، بخش اعظم تشویشها و اضطرابها، دودلیها، خستگیها و تنبلیها را کاسته و نیروی خلاقه و کارآیی و اعتماد به نفس و رضایت از خود در ما تقویت میشود.
خرد کردن کارها به سه سطح (خرد، متوسط ، بزرگ)
استفان گایز در کتاب «ریزعادتها» سه سطح زیر را برای تقسیمبندی کارها در نظر گرفته است:
· سطح کوچک یا خرد (ریز)
· سطح متوسط (خوب)
· سطح بزرگ (عالی)
بدینمعنی که پروژه یا کار مدنظر را به سه سطح ریز، خوب و عالی تقسیمبندی مینماییم تا راحتتر بتوانیم از عهده آن بربیاییم.
برای انجام دادن هر قسمت از کار پروژه، زمانی را تعیین میکنیم.
دقت داشته باشید که سطح ریز (خرد) باید آنقدر ریز و خرد باشد که حتی در بدترین شرایط و اوضاع بتوانیم آنرا طی روز انجام دهیم.
بعنوان مثال، برای شروع نوشتن مطلبی برای کتاب الکترونیکی، میتوانیم در سطح خرد بمدت ۵ دقیقه زمان بگذاریم.
اگر زمان بیشتری را در نظر بگیریم احتمال اینکه نتوانیم به دلایل مختلفی آنرا انجام دهیم، زیاد است.
پس توجه به این زمان کم در این سطح، بسیار اهمیت دارد.
گاهی اوقات کار را از سطح خرد شروع میکنیم و بدون اینکه متوجه گذر زمان شویم، ساعتها مشغول نوشتن یا انجام کار مربوطه میشویم و این خود یک حسن است.
در صورتی که برای یک کار، از سطح بزرگ (عالی) شروع کنیم احتمال اینکه دچار بی حوصلگی و بهانه جوییهای مختلف شویم و مدام زمان را به تعویق بیاندازیم، زیاد خواهد بود.
بنابراین، بهترین راهکار برای نظمبخشی به کارها، پیروی از این تقسیمبندی و زمانبندی است.
بقول استاد شاهین کلانتری:
حیات حفظ یک کار، شروع با سطح خرد است.
توجه داشته باشید که سطح خرد به اندازه سطح عالی مهم و با اهمیت است.
در ادامه به ارتباط بین نظم و دیسیپلین بعنوان سبک زندگی میپردازیم.
ارتباط بین نظم بخشی و داشتن دیسیپلین
«جیم ران»:
نظم و دیسیپلین، پل میان اهداف و دستاوردها است.
دیسیپلین در زندگی یعنی انتخاب عادتهای سالم و داشتن یک روتین منظم.
از آنجا که لازمه رسیدن به موفقیت، تداوم و تلاش است، داشتن نظم و انضباط در زندگی شخصی و حرفهای، ما را در مسیر رسیدن به اهداف ثابت قدم نگه داشته و موفقیت ما را تضمین مینماید.
دیسیپلین شخصی، به افراد ذهنی منظم و متمرکز میدهد که این خود نیز زمینه آرامش و شادی دائمی در زندگی است.
اکثر افراد موفق، ساعت خواب مشخص، روتین غذایی سالم و سبک زندگی منظمی دارند.
بعنوان مثال:
مارک زاکربرگ، مدیرعامل سابق فیسبوک هر صبح در ساعت مشخصی بیدار میشود، به دویدن رفته و پس از آن با مشاور خود درمورد درگیریهای ذهنی خود صحبت میکند.
تصمیم هوشمندانه دیگری که گرفته است در انتخاب رنگ لباسش است. او میگوید:
تعدادی تیشرت یکرنگ (خاکستری) خریدهام و هر روز براحتی بدور از هر گونه وسواسی یکی از آنها را میپوشم و ذهنم را درگیر انتخاب رنگ لباسم نمیکنم. بدین ترتیب، انرژی و زمان خود را صرف امور مهمتر مینمایم.
دیسیپلین به عنوان یک ویژگی شخصیتی اکتسابی است و بخش مهمی از آن به شیوههای تربیتی والدینمان برمیگردد.
بدین معنا که هر شخصی باید در مسیر رشد خود، انضباط را به عنوان یک مهارت کسب نموده و سپس آن را به یکی از ویژگیهای اخلاقی/رفتاری خود تبدیل نماید.
هرچند افراد در هر سنی قادر به برنامهریزی و عملی کردن نظم در زندگی خود هستند، اما کسانی که از کودکی به نوعی در چنین محیطی رشد کردهاند، با صرف انرژی کمتری میتوانند آن را در زندگیشان اعمال کنند.
با این حال ممکن است برای بسیاری از افراد، تغییراتی مانند با برنامه بودن کاری دشوار و طاقتفرسا به نظر بیاید. این کار همانند رژیم گرفتن، روزهای اول ممکن است سخت باشد و فرد برای داشتن زندگی منظم احساس فشار و ناتوانی کند و آن را رها کند ولی برای افرادی که بر تصمیم خود میمانند این نظم و دیسیپلین به جزئی جدانشدنی از زندگیشان تبدیل خواهد شد.
افراد منظم، در مسیر رسیدن به خواستههای خود ناامید نمیشوند و جا نمیزنند چون به جادوی نظم و تداوم و تلاش باور دارند.
اصولا، بیبرنامه بودن، نه تنها موجب اتلاف وقت میشود، بلکه بخش زیادی از ذهن انسان را درگیر خود میکند. همانطور که همه میدانیم، درگیری ذهنی موجب عدم تمرکز، استرس و سردرگمی فرد شده و در نهایت میتواند او را از رسیدن به مسئولیتها و یا اهداف بلند مدت خود محروم کند.
بنابراین، افرادی که توانستهاند به خوبی نظم را در زندگی خود پیاده کنند استرس کمتری را تجربه میکنند.
فوائد داشتن نظم و دیسیپلین
منظم بودن از اتلاف وقت جلوگیری میکند. افرادی که دارای سبک زندگی منظم و مطابق برنامه هستند، کارهایی که باید انجام دهند را به همراه زمان مناسب آنها میدانند و چون بسیاری از این افراد از روزهای قبل برنامه خود را تنظیم میکنند در طول روز سردرگم نیستند. بنابراین از ساعات روز حداکثر استفاده را میبرند و میتوانند زمان بیشتری را به تلاش برای اهداف خود اختصاص بدهند.
از مزایای داشتن روتین منظم در زندگی میتوان به آرامش ذهنی، جلوگیری از اتلاف وقت و قابل پیش بینی کردن یک روز کاری اشاره کرد.
به طور کلی یکی از ستونهای مهم موفقیت، داشتن نظم و دیسیپلین شخصی است.
اهمیت داشتن دیسیپلین در رفتار شخصی
افراد با دیسیپلین رفتاری، خلق و خوی خود را تا حد قابل توجهی به کنترل در میآورند و سعی میکنند واکنشهایی که در مواقع حساس نشان میدهند، واکنشهایی صحیح و منطقی باشد. بنابراین دیسیپلین رفتاری به کنترل هیجانات نیز کمک به سزایی میکند.
از دیگر مزایای دیسیپلین رفتاری میتوان به ایجاد تعادل در زندگی اشاره کرد. نظم در زندگی باعث میشود تا فرد زمان لازم را برای انجام کارهای مورد علاقه، گذراندن زمان با خانواده و دوستان و تفریح کردن پیدا کند. دیسیپلین رفتاری شما را وادار میکند تا در زندگی خود وقت شناس باشید، مسئولیت اعمال خود را بپذیرید و برای رسیدن به اهداف خود منتظر شنبه جادویی نباشید. این ویژگیهای رفتاری، افراد با دیسیپلین را به افرادی قابل اعتماد در جمع دیگران تبدیل میکند و باعث میشود تا افراد حساب ویژهایی باز کنند و آنها را الگوی خود قرار دهند.
افرادی که دیسیپلین شخصی مناسبی دارند، به تواناییهای خود ایمان دارند و نقاط قوت و ضعف خود را میشناسند. این کار باعث میشود افراد در اموری که در آنها استعداد و توانایی خوبی دارند مشارکت کنند و در نهایت چون هم استعداد و هم توانایی و علاقه این افراد هممسیر هستند، به موفقیت در امور انتخابی میرسند.
مضررات نداشتن نظم
یک عامل مهم به هم ریختگی در زندگی امروز، مزاحمتهایی است که ابزارهای دیجیتال برایمان ایجاد میکنند و پایبندی به برنامههایمان را تحت تاثیر قرار میدهند. با وابستگی بیش از حد انسانها به ابزارهای دیجیتال، مانند گوشی موبایل، کنترل نظم و برقراری آرامش در زندگی تبدیل به یک مسئله چالشبرانگیز شده است.
بنابراین، لازمه هدفمندی، داشتن نظم و انضباط در همه جنبههای زندگی است.
نظم بخشی و داشتن دیسیپلین، از اتلاف وقت جلوگیری میکند.
ایال در کتاب «ذهن حواس جمع»میگوید:
بیبرنامگی باعث میشود همیشه برای انجام کارهای مختلف وقت کافی نداشته باشید. این یعنی عجله کردن، سرسری انجام دادن کارها و نداشتن تمرکز و آرامش کافی.
راهکار مناسب برای نظم بخشی به امور روزانه و زندگی حرفه ای
برای تغییر سبک زندگی باید یک رفتار را به عادت تبدیل کنیم. بعنوان مثال :
از آنجایی که مطالعه به طور ناخودآگاه ذهن فرد را منظم میکند، عادت کردن به مطالعه روزانه میتواند خود یک راهکار مناسب برای نظمبخشی باشد.
یکی از مشکلاتی که در مسیر شکلگیری عادتها پیش میآید استثنا قائل شدن است که در صورت تکرار آن نیز به یک عادت بد تبدیل میشود.
در شکلگیری عادتها اصلیترین نکته، تداوم داشتن و ماندن بر تصمیم خود است.
زیرا مغز شما در حال تشکیل یک مسیر عصبی جدید بوده و اگر در برنامه شما وقفهای اتفاق بیفتد، شکلگیری این مسیر با اختلال مواجه میشود و در نتیجه تلاشهای شما به هدر میرود. بنابراین استمرار یکی از عوامل مهم تبدیل کردن یک رفتار به عادت است.
دیسیپلین شخصی، باعث میشود، افراد کنترل اهداف و برنامههای خودشان را در دست داشته باشند و تحت تأثیر برنامهها و اهداف دیگران، مسیرشان تغییر نمیکند.
دیسیپلین شخصی یک سبک زندگی است و نمیتوان آن را به یکباره وارد چرخه زندگی کرد. زیرا این فرآیند بدون تمرین، صرف زمان و اراده قوی امکانپذیر نیست.
لازمه برخورداری از دیسیپلین شخصی را میتوان شناخت خود دانست.
شناخت خود به معنی آگاهی از اهداف، ارزشها، باورها و امیال و آرزوها است.
بنابراین ما با شناخت خود، اهداف مهمی که در زندگی داریم را میشناسیم و به وسیله دیسیپلین شخصی برای رسیدن به آنها برنامهریزی میکنیم و به سمت اهداف قدم برمیداریم.
سخن پایانی
قطعا در سایه تلاش و کوشش و نظمبخشی است که میتوانیم به خوبی به تکتک اهداف خود رسیده و موفق شویم.
همانطور که «برایان تریسی» میگوید:
مدیریت زمان، بیش از هر چیز مستلزم انضباط شخصی،
تسلط بر نفس و خودکنترلی است.
3 پاسخ
عالی بود. امیدوارم بتوانم یک روز نظم واقعی رو رعایت کنم.
با سلام و عرض ادب از اینکه با کلام و جملات با نظم و نظام تان ، رنگ و بویی تازه به زندگی ام بخشیده اید از شما ممنونم . امیدوارم با ملکه نمودن این جملات گهرباریتان در ذهن و روانم و تجلی عینی آن در رفتار بیرونی و درونی ام بتوانم بیش از پیش ریتم و آهنگ حیاتم را موزون تر سازم .
سلام ممنون از حسن نظرتون
موفق باشید.