فریبا نبی زاده

هنر “فن بیان”

“فن بیان” یک هنر است.

همانطور که می دانیم، هر انسانی که از نظر حنجره سلامت باشد، می‌تواند از سن ۴ تا ۵ سالگی به زبان مادری صحبت نماید.

اما درست و موثر سخن گفتن، هنری است آموختنی که نیاز به تلاش و کوشش و تمرین مداوم دارد و به همین دلیل است که اکثر مردم دنیا ضمن اینکه زبان مادری خود را می‌دانند، اما کمتر قادر هستند منظور و مقصودشان را آرام، راحت و موثر بیان کنند.

اهمیت درست سخن گفتن به حدی است که بسیاری از استعدادهای درخشان، شخصیت‌ها و افراد موجه جوامع، به دلیل اینکه قادر نیستند افکارشان را به جامعه منتقل و پیام‌شان را به دیگران برسانند، در تمام عمر ارزش و ارج آنها ناشناخته مانده و جامعه از خدمات و افکار آنها بی‌بهره می‌مانند.

امروزه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی اختلافات خانوادگی، ایجاد تنش و اختلاف در محیط کار ، روابط اجتماعی و اختلاف بین دوستان، سوء تفاهماتی است که به علت نارسایی در گفتار و لحن بیان بوجود می‌آید.

اهمیت آشنایی با هنر “فن بیان”:

  • تخلیه روانی و ایجاد آرامش روحی
  • تنظیم افکار و خو گرفتن فکر به نظم و سرعت
  • خو گرفتن مغز در جهت ایجاد احساس متناسب با فکر و کلام
  • ایجاد اعتماد به نفس در گوینده
  • تلقین مفاد سخنرانی به خود گوینده
  • افزایش خلاقیت، قدرت تمرکز، سرعت انتقال و پرورش نیروی مغزی و فکری و تقویت قدرت استقلال
  • رفع کمروئی و خجولی
  • مطالعه و تهیه مطلب و در نتیجه افزایش سطح اطلاعات عمومی و عادت به یادداشت کردن آنها
  • فراگرفتن روشی سهل و ساده برای ابراز احساسات و عواطف
  • معرفی شخصیت و استعدادهای خود به دیگران

با توجه به موارد مطروحه بالا، لزوم فراگیری و برخورداری از فن بیان و سخنوری در امر سخن گفتن در جمع، آشکار است.

چهار اصل اساسی برای تقویت قدرت بیان سخن:

  • روحیه سازی
  • افزایش قدرت حنجره، تمرین صدا و تلفظ کلمات
  • سخن پردازی
  • بعد معنوی و محتوای سخن

روحیه سازی:

یعنی ایجاد زمینه ذهنی و روحی مناسب در خود و اصلاح باورهای خودمان.

برای دستیابی به این مهم رعایت این ۷ نکته ضروری است:

  1. خودمان باشیم. باور کنیم که هر پدیده طبیعی، زیباست. با واقعیت وجودمان آشتی کنیم و سعی کنیم با مهربانی و سازگاری، نارسائی‌ها و نقائصی را که در خودمان می‌بینیم اصلاح نماییم و نخواهیم با خشونت و یا عناد نسبت به خود (دشمنی با خود) با آنها برخورد و یا با ظاهرسازی و فریب کاری (که نوعی خطای شناختی است) روی آنها سرپوش بگذاریم.
  2. مخاطبین خود را هر که هستند و هرگونه می‌اندیشند، دوست بداریم و از اینکه برای شنیدن صحبت ما وقتی گذاشته اند، از آنها سپاسگزار باشیم.
  3. از خودمان توقع غیرمعقول نداشته باشیم و هنر متوسط بودن را تمرین کنیم. زیرا در غیر اینصورت از ترس عدم موفقیت، از سخن گفتن احتراز خواهیم کرد، و همین امر نیز به نوبه خود موجب تشدید مقاومت ما برای سخن گفتن در حضور دیگران خواهد شد. قبول کنیم، وقتی انسان بخواهد خیلی عالی و مخصوصا بدون نقص صحبت کند، غیرصمیمی و غیر دوست داشتنی می‌شود.
  4. سعی کنیم قبل از گفتگو و یا سخنرانی، به اندازه کافی استراحت داشته باشیم و دقایقی به ریلکس بپردازیم. از برخورد تند و خشن و گفتگوهای منفی دوری کنیم. تلقین مثبت داشته باشیم و با ایجاد تصویر ذهنی مناسب از خودمان، بر اعصاب مان مسلط شویم تا در حین سخنرانی، آرام و بانشاط باشیم.
  5. توجه داشتن به ظاهر، سر و وضع و ژست مناسب، به ما کمک می‌کند تا اعتماد به نفس بیشتری بدست آوریم.
  6. هرگونه گفتگو، بحث و یا سخنرانی را با نیت و هدف خیر که همان انتقال افکار، اطلاعات، احساسات و رساندن پیام ما به دیگران و ایجاد تفاهم با آنها است انجام دهیم، نه به قصد تفاخر و تظاهر و یا فریب دیگران، و بدانیم نداشتن هدف و نیت خیر خیلی زود توسط مخاطبین، کشف و برملا می‌شود.
  7. از جمعیت، اشخاص غریبه و از مقام و منصب افراد ( که معمولا موجب خجالت و اضطراب ما می‌شود) نترسیم. بپذیریم که آنها هم انسان‌هایی هستند کم و بیش شبیه ما، و حتی از بعضی جهات دارای کمبودها و نارسایی‌های بیشتری هستند، و حرف های ما برای آنان می‌تواند جالب و مفید باشد.

همچنین با نگاه کردن طبیعی به مخاطبین خود (بدون خیره شده به چشم آنها)، می‌توانیم با آنها ارتباط عاطفی برقرار کنیم و این خود امنیت بیشتری به ما می‌دهد. حتی می‌توانیم با ذکر نام بعضی از مخاطبین در حین سخن گفتن، نظر آنها را به صحبت‌های خود بیشتر جلب و جذب کنیم.

افزایش قدرت حنجره، تمرین صدا و تلفظ کلمات:

وقتی ما زمینه ذهنی و باور خود را در مورد سخن گفتن با دیگران و در جمع، بر مبنای واقعیت‌های وجودی‌مان اصلاح کنیم، مغز، حنجره و تمام سلول های بدن ما را در جهت اهداف تعیین شده، تنظیم و راهنمایی می‌کند و آنها را به فعالیت وا می‌دارد.

افزایش قدرت حنجره، تمرین صدا و تلفظ کلمات، دارای قواعدی است که برای خوب ادا کردن کلمات و رساندن آنها به گوش مخاطبین، لازم است آنها را بیاموزیم تا بهتر و شیواتر سخن بگوییم.

تکنیک های موثر برای افزایش قدرت حنجره، تمرین صدا و تلفظ کلمات:

  1. هواگیری کامل شش ها و بالا بردن قدرت نفس برای بیان عبارات، تمرین تنفس عمیق، بلند صحبت کردن در هوای آزاد و نفس گیری به هنگام صحبت. این تمرین به ما کمک خواهد کرد تا کلمات با صدای بالا و قدرت بیشتری ادا شوند و شنونده یا مخاطب کلمات ما را بطور کامل دریافت نماید.
  2. تن صدا، که متناسب با محیط، تعداد نفرات و فاصله آخرین نفر با ما، تنظیم می‌شود.
  3. ریتم یا آهنگ بیان، مانند تند و یا کند صحبت کردن، بالا و پایین بردن تن صدا، سکوت‌های کوتاه یا بلند به موقع، می‌تواند صحبت‌های ما را دلنشین سازد و از خستگی و ملال شنوندگان جلوگیری کند. همچنین نقل‌قول‌ها و جملات معترضه باید با لحن متفاوتی بیان شود.
  4. لحن بیان که متناسب با موضوع باید انتخاب شود. به عنوان مثال: لحنی که برای تسلیت به کار می رود، با لحنی که برای تبریک و تهنیت انتخاب می‌شود و یا لحنی که برای تهییج و به حرکت وا داشتن افراد به کار گرفته می‌شود کاملا متفاوت است.
  5. کلمات را درست تلفظ کنیم. ما ایرانی‌ها معمولا کلمات را جویده جویده تلفظ می‌کنیم، بطوری که حروف آخر کلمات به درستی شنیده و تشخیص داده نمی‌شوند. تمرینی که برای اصلاح تلفظ کلمات توصیه می‌شود، مشدد خوانی و خواندن مطالب با تشدید و با صدای بلند بطور روزانه است. تمام افرادی که می‌خواهند سخنور و سخنران خوبی شوند از این تمرین استفاده می‌نمایند.
  6. سعی کنیم در سخنرانی میان جمع، لفظ قلم صحبت نکنیم چون برای شنونده خسته کننده و ملال آور خواهد بود. همچنین زبان محاوره عادی هم بسیار عامیانه، نامفهوم و خالی از وقار لازم برای سخن گفتن در جمع است. پس لازم است زبان محاوره اصولی را بکار ببریم و به طریقی صحبت کنیم تا مجبور نباشیم از روی نوشته بخوانیم و یا با زبان عامیانه سخن بگوییم. بهتر است با یادداشت کردن رئوس مطالب و نکات مهم، مطالب خود را به دیگران انتقال دهیم.
  7. توجه داشته باشیم که داشتن لهجه یا عدم تلفظ صحیح برخی حروف حین سخن گفتن، هیچ ممانعتی برای صحبت کردن ما ایجاد نمی‌نماید. چون با کمی تمرین می‌توانیم آن نقایص تلفظی را اصلاح و تعدیل نماییم. داشتن اعتماد به نفس به ما کمک می‌کند تا خود را دست کم نگرفته و با توانایی و قدرت ادامه دهیم.

سخن پردازی:

براستی اگر کسی دو مبنای اولیه مربوط به فن بیان، یعنی روحیه سازی ، بالا بردن اعتماد به نفس ، غلبه بر ترس و اضطراب و دیگری به کارگیری تکنیک‌های مربوط به افزایش قدرت حنجره، صدا و تلفظ شامل تن صدا، نفس گیری به موقع، به کار بردن ریتم و آهنگ بجا و لحن مناسب سخنرانی را به خوبی انجام دهد، اما متن سخنرانی او بصورت درهم و بدون تقدم و تاخر منطقی و نامتناسب با جملات باشد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

مسلما، مخاطبین او علی‌رغم تسلط سخنران بر فن بیان، خیلی زود خسته و سردرگم می‌شوند و اگر هم ادب آنها را بر جایشان نگاه دارد، ذهن‌شان به افکار و خیالات خودشان مشغول می‌شود و مصداق “من در میان جمع و دلم جای دیگر است” خواهد شد.

پس چه کنیم که شنونده از ابتدا تا انتها به همراه سخنران باشد و سخن او را با شوق تعقیب کند؟

بهترین راهکار، “سخن پردازی” است. سخن پردازی یعنی آرایش جملات و قرار دادن هر جمله و مطلب در جای خود.

شما اگر سفره‌ای را در نظر بگیرید که انواع غذاهای خوشمزه،سالاد، ماست، سبزی خوردن، نان، نمک، نوشابه و غیره همه در آن وجود دارد، ولی همه آنها به صورت نامنظم و غیرمتوازن در گوشه و کنار سفره رها شده باشند، مسلما با میل و رغبت کمتری به سوی این سفره دست دراز خواهید کرد، در حالی‌که اگر در این سفره هر چیز به جای خود قرار گیرد، جلوه‌ای چشم‌نواز، دلپذیر و اشتهاآور به آن خواهد داد.

در سخن گفتن نیز آرایش و پردازش سخن، شنیدن آنرا دلپذیر و درک آنرا آسان می کند.

انتخاب جملات مناسب برای شروع سخن، ذکر اهمیت موضوع و بیان این که چرا به نفع شنونده است که با دقت به این سخنرانی گوش فرا دهد، ذکر فهرست مطالب ( که نظر شنونده را جلب می‌کند) و سپس وارد شدن به اصل موضوع ( به نحوی که هر جمله، مطلب قبل را تأیید و تکمیل کند) استفاده از اشعار مناسب و کوتاه و لطیفه‌های مناسب، ( که تنوع بیشتری به سخنرانی می‌دهد) و سرانجام نتیجه‌گیری و پایان هیچان انگیز و امیدبخش، یک سخنرانی با بیان یک موضوع را جالب و دلنشین می‌کند، بطوری که در پایان سخن، شنونده نسبت به موضوع مطرح شده قانع شده و شوق پی‌گیری موضوع در ذهن او بوجود می‌آید.

همانطور که قبلا هم اشاره شد، علاوه بر لحن کلام و ریتم صحیح، انتخاب جملات مناسب باید با توجه به هدف سخنرانی صورت پذیرد.  مثلا یک سخنرانی تهییجی، جملات مخصوص به خود را دارد و یک سخنرانی توضیحی و یا تسلیت گویی عبارات مناسب خود را می‌طلبد.

گاهی افراد در حین اوج سخنرانی خود، در جای نامناسب لطیفه‌ای را بیان می‌کنند که باعث می‌شوند رشته کلام از هم گسیخته شود و به بدترین حالت ممکن آنرا تعریف می‌کنند، اصطلاحا “جوک خراب کن” هستن اما گاهی یک سخنران توانا، بخاطر اینکه جلسه خیلی خشک و رسمی نباشد و کمی به مخاطبین خود هم توجهی نماید، لطیفه ای را در راستای مطالب سخنرانی خود تعریف می‌کند که جذابیت جلسه را بیشتر می‌نماید.

بنابراین با سخن پردازی و توجه به روح و هدف مطلب و قرار دادن کلمات و جملات در جای خود، می توان یک موضوع را بسیار گیراتر و جذاب تر بیان کرد.

بعد معنوی و محتوای سخن:

بسیاری عقیده دارند، رعایت سه قسمت اول اصول فن بیان، در اکثر موارد، موفقیت سخنرانی یا گفتگو را تضمین می‌کند. ولی باید گفت که این‌ها اگر چه شرط لازم هستند، اما بدون شک کافی نخواهند بود، و تنها معنا و محتوای سخن می‌تواند آنرا کامل کند.

همچنان‌که به کرات دیده‌ایم سخنان بی‌محتوا، هر قدر هم خوب و استادانه بیان شوند، باز به دل نخواهند نشست و در اینجاست که محتوای سخن، یعنی کلام درست، مفید و آگاهانه، ارزش و اهمیت خود را نشان می‌دهد، همچنان‌که گفته‌اند:

کلام زیبا با محتوای غلط،

جام زرینی است که در آن زهر ریخته باشند.

 

و این حقیقتی است که معنا، همواره بر لفظ برتری دارد.

 

چگونه محتوای سخن خود را غنی تر کنیم؟

  1. با داشتن دانش و اطلاعات کافی درباره موضوعی که می‌خواهیم صحبت کنیم و اطمینان از صحت آنچه می‌گوییم.

بقول شاعر:

تا نیک ندانی که سخن عین صوابست

                        باید که به گفتن دهن از هم نگشایی

هیچ چیز بیشتر از اظهارنظر درباره موضوعی که نسبت به آن آگاهی، تسلط و اشراف کافی نداریم به اعتبار یک سخنرانی و سخنران لطمه نمی‌زند.

بنابراین باید از بیان آنچه که نسبت به صحت آن اطمینان کامل نداریم، خودداری کنیم و این امر را یک اصل برای سخن گفتن بدانیم و اگر نسبت به موضوعی تردید داریم و لازم است آنرا عنوان کنیم، این تردید را با صداقت بیان کنیم و با ذکر عباراتی چون “به عقیده من” ، “من فکر می کنم”، “به نظر من اینطور می رسد”، و یا “اگر اشتباه نکنم”، موضع خودمان را نسبت به مطلب روشن کنیم و به شنونده این فرصت را بدهیم تا خود در این زمینه تحقیق و تصمیم‌گیری کند ولی نباید در این کار آنقدر زیاده‌روی کنیم که شنونده نسبت به کل مطالب و گفته‌های ما دچار تردید و تزلزل شود.

  1. تعیین و رعایت و تعقیب هدف در سخنرانی:

تعیین هدف از سخنرانی و یا گفتگو، رعایت آن و تعقیب و پی گیری آن در طول مدت صحبت، نکته‌ای است که هیچگاه نباید از نظر سخنران دور بماند. زیرا همچنانکه قبلا گفته شد، سخن گفتن خود هدف نیست، بلکه وسیله ایست برای انتقال فکر، اطلاعات و احساسات، که تنها محتوای کلام می‌تواند این هدف را تأمین کند.

بطور کلی سخنی که می‌گوییم باید چهار هدف کلی، یعنی آشتی باخود، سازگاری با دیگران، تطبیق بدون احساس فشار با محیط و حرکت در جهت رشد و تعالی را در برگیرد.

یعنی محتوای کلام، باید ما را به این اهداف نزدیک کند و روابط ما را با دیگران بهتر سازد.

  1. مطالعه و یادداشت رئوس مطالب مورد نظر، قبل از شروع سخنرانی یا گفتگو، به ما کمک می‌کند تا دانسته‌های خود را مجددا یادآوری و ذهن خود را درباره موضوع آماده‌تر نماییم.

باید توجه داشته باشیم که هرگز به حافظه خود اطمینان نکنیم و حداقل رئوس مطالب مهم را یادداشت و ترتیب و توالی بیان آنها را مشخص نماییم و اگر در حین سخن گفتن، کلمه یا موضوعی از ذهنمان دور شد، فورا کلمه‌ای به جای آن بگذاریم و در حال حرف زدن، در ذهن خود به دنبال کلمه نگردیم زیرا این امر تمرکز ما و حتی مخاطبین ما را برهم خواهد زد.

  1. به یاد داشته باشیم که تأکید بر غنای محتوای سخن، به این معنا نیست که حتما برای سخن گفتن و اظهارنظر کردن باید علامه دهر باشیم و اگر فکر کردیم که ممکن است فرد یا افراد دیگری درباره موضوع مورد بحث اطلاعات بیشتری از ما دارند، از صحبت کردن و اظهار نظر درباره آن خودداری کنیم. زیرا هر کس برای بیان نظریات خود، حق و مسئولیتی جدا از دیگران دارد و هر کس از دیدگاه و نقطه نظر خاصی به موضوع می‌نگرد که ممکن است با دیگران تفاوت داشته باشد و با بیان این نظریات، می‌توان موضوع را به صورت کاملتر مورد تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی قرار داد.
  2. نحوه برخورد با مخالفت هایی که ممکن است در حین سخنرانی ابراز شود. این کاملا طبیعی است که تمام شنوندگان، با مطالب عنوان شده ما موافق نباشند، و ما با توجه به چگونگی ابراز این مخالفت، باید آمادگی برخورد و مقابله منطقی با آنها را داشته باشیم.
  3. اگر لازم شد که انتقادی طرح گردد، باید توجه داشته باشیم که انتقاد از فعل یا عملکرد را به شخصیت فاعل (خود شخص) نسبت ندهیم و آن را وسیله قضاوت درباره شخص او ندانیم. در مواردی که طرح انتقاد بنا به مصلحت، لازم و اجتناب ناپذیر باشد، حتما باید با حسن جویی و ذکر نکات مثبت توام باشد و در این مورد سخن‌مان باید با حسن جویی شروع و پس از بیان نرم انتقادات، مطالب خود را در پایان با حسن جویی مجدد تمام کنیم تا از آثار مخرب انتقاد بکاهیم.
  1. استفاده از اشعار و ضرب المثل‌ها و عبارت‌های برگزیده از سخنان بزرگان، علی‌رغم نقشی که در غنای سخن و تأکید بر موضوعات مورد بحث دارد، گاهی به علت جنبه‌های متضاد، می‌تواند موجب اهانت و تحقیر حاضرین و یا افراد دیگر شود. بنابراین در استفاده از آنها باید دقت و ظرافت و هوشیاری لازم صورت گیرد.

علاوه بر نکات مطرح شده در خصوص غنی سازی محتوای سخن، دقت کنیم که از طولانی کردن کلام و پرگویی بپرهیزیم. زیرا این آفتی است بزرگ و خطرناک برای از بین بردن نکات مثبت یک سخنرانی.

بنابراین حداکثر مدت برای یک سخنرانی پیوسته، از ۴۵ دقیقه و یا حداکثر یک ساعت نباید تجاوز کند و اگر توضیح و تشریح یک موضوع به مدت زمان بیشتری نیاز داشته باشد، حتما باید آن را به چند بخش تقسیم کرد و برای هر قسمت، زمان مستقل و جداگانه ای در نظر گرفت.

برخی از سخن شناسان، سخن گفتن را به درختی تشبیه کرده‌اند که باید ریشه، ساقه ، برگ و بار داشته باشد ولی تشبیه سخن به درخت بدون روح و بدون احساس ، تنزل شأن و مقام کلام است.

شاید درست‌تر این باشد که سخن را به انسان تشبیه کنیم.

انسانی که رسالت رساندن پیام خالق خود را دارد. در این تمثیل قدرت بیان و مهارت سخن پردازی، ظاهر، و هدف و محتوای کلام، باطن مخلوقی است که به وسیله گوینده خلق می‌شود و سفیر حسن نیت او در میان مخاطبین و شنوندگان می‌گردد.

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *