فریبا نبی‌زاده

پاداش عشق

خانه » پاداش عشق

به نقل از “جان لوکاره”:

“تنها پاداش عشق، تجربه عاشق بودن است.”

با خواندن این جمله کوتاه، چه احساسی در شما شکل می گیرد؟

آیا شما را به سرزمین خاطره های عاشقانه تان می برد؟

گاهی این جملات کوتاه، چنان الهام بخش هستند که ما را به فکر فرو برده و یا باعث یادآوری خاطرات تلخ و شیرین زندگی زیسته مان می کنند.

تک تک جملاتی که در طول زندگی با آنها مواجه می شویم همچون سرنخی می مانند که ما را به راهی که شاید سالها پیش رفته ایم و تجربه ای خوشایند یا ناخوشایند داشته ایم هدایت می کنند.

باعث اندیشیدن و فکر کردن ما می شوند. خوب است که با طرح سوالاتی از خود، پیرامون واژگان آن جملات و عبارات بتوانیم مکنونات ذهنی و قلبی مان را مکتوب نماییم و درباره چندوچون موضوع مربوطه، یک نقد خودتحلیلی داشته باشیم.

اینکه :

چرا با این عبارت یا جمله موافقم یا مخالف؟

چرا با خواندن این عبارت شوق و شوری در من ایجاد شده است و تفکر به آن مطلب برایم اینقدر خوشایند است؟

پاسخ به این سوالات باعث می شود که بتوانیم درباره آن یک جمله کوتاه تفکری نقادانه  داشته باشیم و چند صفحه ای بنویسیم و همین یعنی جریان تداعی خاطرات و پرورش آنها. شاید از دل همین خاطرات داستان و یا رمان عاشقانه آشنایی بیرون بیاید و بر دل بنشیند.

این جمله جان لوکاره، مرا به یاد قطعه شعری می اندازد که تجربه شیرین عاشق شدن است:

عاشق شدم من در زندگانی

برجان زد آتش عشق جوانی

جانم از این عشق برلب رسیده

اشک ریاضت بر رخ چکیده

به عقیده من، هر انسانی در زندگانی یکبار عاشق شده است و این تجربه چنان در وجودش رخنه می نماید که گویی با پوست و گوشت و استخوانش عجین شده است. حتی اگر به معشوق خود نرسیده باشد اما وجودش در آتش آن عشق سوخته و خاکسترش تا ابد برایش باقی می ماند. همان خاکستر به ظاهر خاموش برایش یادآور خاطره ها و لحظات تلخ و شیرینی است که در آن زمان با معشوق خود حس کرده است و طعم آن را چشیده است.

آن خاکستر یادگاری است که هر بار آنرا می تواند طوطیای چشم خود نماید و با نگاهی عاشقانه به دنیا و اطراف این جمله را یادآور شود که :

“تنها پاداش عشق، تجربه عاشق بودن است.”

آری می توان عاشق ماند در صورتی که عاشقی را تجربه کرده باشید هر چند وصالی نباشد.

عاشقی را می توان در نگاه یک زن، مادر، همسر مهربان و دلسوز، شادی های کودکانه، نگاه مظلوم یک یتیم، دست های زحمت کش یک پدر، در سجاده گشاده دعای خیر مادربزرگ، در جریان جاری یک رودخانه، در دل آبی آسمان، تشعشع طلایی نور خورشید، در سبزه زار و طبیعت، در قطره های باران، در شادابی برگ درختان و در سرخی لب غنچه ها دید، تنها اگر عاشق باشیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *