“مهرورزی” در قالب نامه نگاری تقدیم به مادر نازنینم:
میخواهم بنگارم به نام کسی که همچون شاه بیت یک شعر است، اما وسعت دفتر برای نام زیبایش کم است.
کسی که با خندههای از ته دلش، مرا یاد پرندهای زیبا میاندازد، که در آسمان آبی خیال پرواز میکند و هر وقت که میخندد مرا محو تماشای وجود نازنینش میکند همچون پرواز شاهینی با بالهای باز و گشوده.
هنگامی که حرف میزند، صدای دلنشینش مثل صدای پای آب که از یک چشمه به آرامی در جریان است، در گوش جانم میپیچد.
کسی که خود اسطوره مهر و محبت است و همچون کوه استوار، پشتم گرم است به حضورش و بودنش، زبانم از وصف صبر و تحمل و بردباریش قاصر است.
نوشتن برای کسی که همچون نمنم باران، مهر اصیل و نابش را نثارت میکند و نمیگذارد آب در دلت تکان بخورد.
اگر خودش غصهای دارد، پنهان است و آنرا بروز نمیدهد مبادا چینی نازک دلت ترک بردارد.
اما تو میفهمی که در دلش غوغایست، از بغض توی صدایش، از سبزی خیس خورده در چشمانش، از چین و چروکهایی که بصورت پراکنده در پهنه پیشانیش نقش بسته، از لرزش دستان مهربانش، از حرکات آرام و سخت نشست و برخاستش، آری همه را میفهمی اما باز لبتر نمیکنی مبادا بغضش بترکد و سیل جاری شود.
برای کسی مینویسم که خودش را، جوانیاش را و همه امیدها و آرزوهایش را برای فرزندانش خرج کرد و هنوز هم تمامقد ایستاده است تا هر آنچه در کف دارد به پایشان بریزد مبادا خاری در کف پایشان فرو رود یا نگران چیزی باشند.
آری مادر نازنینم، تو همچون تاج زرینی هستی که جایت روی سر ماست و هرکاری هم که انجام دهیم، جبران تلاشها و خوبیهایت را نمیتوانیم بنماییم و در مقابل بخشش و گذشت تو ناتوان و درماندهایم.
قسم به اسم اعظمت که هیچ جایگزینی نداری و مطمئن باش هیچکس و هیچ چیزی نمیتواند جای تو را برایمان پرکند. پس حواست به خودت، جسمت و دلت باشد و تا میتوانی از خودت مراقبت کن. به بزرگی خودت ببخش اگر کوتاهی کردهایم.
مادر عزیزم، آفرین بر وجود پاکت که با مهر و عشقی که به ما دادهای، فرزندان خوبی تربیت کردهای و این را بدان که همیشه قدردان زحمات تو “گوهر تک نگین” هستیم.
فرزندت فریبا
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
آخرین دیدگاهها