امروز سومین روز از ماه فروردین را پشت سر می گذاریم و این در حالی است که هنوز فرصت اینکه به دل طبیعت برویم و نفسی تازه کنیم را پیدا نکرده ایم.
البته این را می دانم که این فرصت را خود باید مهیا کنیم اما دید و بازدیدهای روزهای اول و تماس های تلفنی مجالی برایمان باقی نگذاشت.
کم کم وقتش رسیده که کفش و کلاه کنیم و برویم به دیدار زیبایی های طبیعت بهاری. از خلوتی خیابان ها استفاده کنیم و کمی تهران گردی کنیم و دلی سیر بگردیم. رفتن به اطراف تهران و استفاده از طبیعت بکر برخی روستاها هم خالی از لطف نخواهد بود.
خدا کند هوا هم یاری کند و این روزهایی که ما قصد خروج از خانه را داریم با مشکل بارندگی و طوفان و … مواجه نشویم.
البته خیلی نمی شود به ثبات وضعیت آب و هوای این روزهای بهاری دلخوش کرد و باید حتما با تمهیدات لازم قدم برداشت و اقدام نمود.
جا دارد گوش جان بسپارم به نصیحت زنده یاد پدر عزیزم که در قالب یک غزل با عنوان ” بامداد بهار ” سرودند:
مشام جان به نسیم سحر معطر کن
فضای خانه دل پر عبیر و عنبر کن
قدم به صحن چمن زن به بامداد بهار
نظر به یاسمن و سوسن و صنوبر کن
نظر به جام طلا کن که از افق سر زد
نظر به گنبد مینایی مدور کن
به مژدگانی نوروز و ماه فروردین
شراب ناب چهل ساله را به ساغر کن
به من بده دو سه جامی که تا شوم سرمست
مدام سینه ما را ز می پر آذر کن
بر آن سرم که گزینم ره خراب آباد
دل فگار ” نبی زاده ” را منور کن
اگر به عمق معنای این ابیات خوب دقت کنیم فصل بهار بخوبی توصیف شده است و رفتن به دل دشت و دمن و استشمام هوای تازه و بوی گلهای عطرآگین بهاری روح هر انسانی را نوازش خواهد داد. دیدن آسمان آبی و کوه های سر به فک کشیده پوشیده شده از برف سفید لحظات لذت بخشی را ایجاد می کند که دیگر هوس در خانه ماندن معنایی ندارد و هر طور شده رفتن را به ماندن در خانه ترجیح می دهیم.
به امید روزهای خوبی که در پیش رو داریم.
دلتان بهاری و سبز
آخرین دیدگاهها