فریبا نبی زاده

مهمان عزیز

خانه » مهمان عزیز

خیلی آرام به سمت صندوقچه چوبی کنار اتاق رفت و با یک بسم الله دستمال گلدوزی شده روی آنرا کنار زد و در صندوقچه را باز کرد. بوی نفتالین و صابون عروس و … به مشام می رسید.

سفره ترمه زربافت جهیزیه اش را بیرون آورد و خیلی آرام آنرا کنار صندوقچه گذاشت. سینی هشت پر مسی لبه کنگره خود را از لا به لای پارچه های داخل صندوقچه بیرون آورد. یکی یکی کاسه های پایه دار نقره را توی سینی چید و یک دیس بیضی کوچک مسی بیرون آورد و با خود گفت: این هم از این!

دوباره خیلی آرام در صندوقچه را بست و دستمال سفید گلدوزی شده را روی آن کشید و با دستش گوشه های آنرا مرتب کرد.

سفره ترمه را روی میز عسلی در اتاق مهمان پهن کرد و ظرف مسی مخصوص شیرینی و سینی و کاسه های پایه دار را با وسواس فراوان روی آن چید. شمعدان قرمز لاله عباسی کنار آیینه روی طاقچه را پایین آورد و با دستمال کنار میز سماور آنرا پاک کرد و روی سفره ترمه کنار بقیه وسایل گذاشت.

گویی مهمان عزیزی داشت که در تدارک آمدنش ذوق و شوق فراوانی به خرج می داد.

رضا کوچولو با آن زبان شیرین بچه گانه از مادربزرگ پرسید: مگر مهمان دارید که این قدر تدارک دیده اید؟ مادربزرگ با آن صورت نورانی خود گفت: آره عزیز دلم قرار است ننه سرما بیاد . شما هم برای دیدنش میاین اینجا تا همه دورهم باشیم .

ننه سرما؟! اون هم مثل شما بزرگ است؟ مادربزرگ شروع کرد به معرفی ننه سرما و قصه شب چله …

براستی، چقدر جای خالی بزرگان مخصوصا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در زندگی های الان ما خالی است،

وجودشان واقعا نعمت بود. کاش اینجا بودند و برایمان از قصه های قدیمی و داستان های شبه چله و ننه سرما و خلاصه شیرینی اون شب ها و اینکه چه کار می کردند، چه می خوردند، چه رسم و رسوم هایی داشتند و … برایمان تعریف می کردند.

چقدر دلم برای  چنین فضایی تنگ شده، خانه بزرگترها مأمن انس و الفت، صفا و صمیمیت، شادی و نشاط، عشق و مهر و دوستی است.

ننه سرما این مهمان ویژه شب یلدا ، اینقدر دوست داشتنی است که همه مردم ایران با هر دین و مذهب و آیینی، از هر قوم و کیشی که باشند، علی رغم همه مشکلات و غم و قصه ها ، نابسامانی ها، چشم به راه اش هستند و امیدوارند که این مادربزرگ مهربان توی بقچه اش با خودش خوشی، امنیت، صلح و دوستی، برکت و از همه مهمتر سلامتی به ارمغان بیاورد و با ورودش ریشه این ویروس منحوس بعنوان مهمان ناخوانده ، از کل جهان برچیده شود و مردم به زندگی عادی خود بگردند.

قرار است مادربزرگ برای شب چله، با دست های نازنین اش شیرینی خانگی بپزد، تخمه های کدو را تفت دهد و در ظرف مخصوص بریزد و کلی نقل و نبات و شکر پنیر برای بچه ها کنار گذاشته که با دستمال های رنگی که خودش گلدوزی کرده، مژدگانی شروع فصل جدید را به نوه ها و بچه هایش شادباش گوید. انار دانه قرمز هم دون کرده تا توی کاسه های پایه دار بریزد و از آنها پذیرایی کند. خلاصه دلش خوش است به دورهمی شبه چله و دیدن بچه هایش در صحت و سلامتی.

وجودتان سلامت و دلتان خوش

شب چله تان پیشاپیش مبارک

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *